اشعار حافظ

هر روز یک شعر زیبا The Best Persian Poems

اشعار حافظ

هر روز یک شعر زیبا The Best Persian Poems

شعر نو چیست؟

شعر نو:
شعر نو فارسی با وانهادن قالب‌های شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بوجود آمد. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر می‌دهد. نیما یوشیج را پدید آورنده این نوع شعر در ادبیات فارسی می‌دانند. شعر نو به لحاظ محتوا و جریان‌های اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و به لحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص، استفاده از قافیه در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به سه دسته اصلی تقسیم می‌کنند: شعر نیمایی و شعر سپید و موج نو.

اصطلاح

چون شعر نیمایی کاربردی نو از وزن عروضی و قالبی بیسابقه ارائه کرده‌است و قبل از اشکال دیگر اشعار نوظهور نشو کرده‌است غالبا شعر نیمایی را با اصطلاح شعر نو برابر می‌دانند. در حالیکه برای کلیت شعرهای غیرسنتی معاصر نیز اصطلاح شعر نو به کار می‌رود.

شعر معاصر پس از نیما

در یک تقسیم بندی کلی به ترتیب شکل گیری انواع شعر نو را می‌توان به سه دسته کلی تقسیم کرد:

  • شعر نیمایی: وزن عروضی دارد اما جای قافیه ها مشخص نیست مثل اشعار اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری .
  • سپید: هر چند آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و جای قافیه ها در آن مشخص نیست مثل برخی اشعار شاملو .
  • موج نو : نه قافیه دارد و نه وزن عروضی و فرق آن با نثر در تخیل شعری است . موج نو به پیچیدگی معروف است . مثل برخی اشعار احمد رضا احمدی.

شیوه‌های انتزاعی

گاه شعرهای بینابین این دو سبک را شعر آزاد می‌نامند. از سویی شعر بی وزن را شعر منثور و یا سپید و یا حتی شعر آزاد نیز اطلاق می‌کتتد.

شیوه‌هایی با برداشتهای انتزاعی از شعر بی وزن مرسوم است که تعریف و مرزبندی شفاف علمی ندارد و شعر سپید، آزاد، حجم و موج و... خوانده می‌شود.

نگاه نو

شعر نو فارسی با وانهادن قالب‌های شعر کلاسیک در قرن ۱۴هجری بوجود آمد. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر می‌دهد. نیما یوشیج را پدیدآورنده این نوع شعر در ادبیات فارسی می‌دانند. شعر نو به لحاظ محتوا و جریان‌های اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و به لحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص، استفاده از قافیه در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به دو دسته اصلی تقسیم می‌کنند: شعر نیمایی و شعر سپید. شعر (فارسی) از روز آغازین خود و با توجه به چامه‌های در دست از چند هزار سال پیش تا کنون دارندهٔ قافیه و وزن عروضی بوده است و این شیوه ها نو می باشند.

این نگاه نو در جنبش جدیدهای بخارا نیز وجود داشته. پنج سال پیش از افسانه نیما استاد صدرالدین عینی مارش حریت را سروده که بر وزن افسانه است .[۱]

جریان‌های شعر نو فارسی

  1. شعر نیمایی
  2. شعر سپید
  3. شعر حجم
  4. شعر موج نو
  5. شعر ناب
  6. شعر کودک و نوجوان
  7. دهه شصت و موج سوم
  8. شعرهای نگاره‌ای
  9. شعر دهه هفتاد
  10. شعر پست‌مدرن
  11. شعر دهه هشتاد

برخی شاعران سرشناس در زمینه شعر نو

ادامه مطلب ...

درد یک پنجره

دردیک پنجره

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند
کاظم بهمنی

عشق زندگی

بی تو شیرین شور فرهادش نبود

بیستون را ترس، فریادش نبود

می به جام لیلی و مجنون نبود

ختم شعری وصلت میمون نبود

آمدی ، چینش نمودی واژه را

خود نوشتی شعر عشق تازه را

گرمی آغوش تو درمان نمود

سردی دستان و اندام خمود

با نگاهت اطلسی جانی گرفت

زندگی آهنگ عرفانی گرفت

کوچه با عطر تنت مستانه شد

قلب من فارغ ز صد افسانه شد

خوش نشستی بر بلندای دلم

تا ابد در کوی تو شد منزلم

سر بنه بر شانه های خسته ام

تا ببینی از چه من دل بسته ام

شمع باش و بگردان بر سرت

این غلام دل سپرده بر درت

های و هوی من نمیگردد تمام

تا تو را دارم ،تمام لحظه هام

 

احسان حق شناس

شعر نو

لحظه ی دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام ، مستم

باز می لرزد ، دلم ، دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم

های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ

های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست

و آبرویم را نریزی ، دل

ای نخورده مست

لحظه ی دیدار نزدیک است



مهدی اخوان ثالث


سهراب سپهری

صحبت از پژمردنِ یک برگ نیست
وای، جنگل را بیابان می‌کنند
دست خون‌آلود را در پیش چشم خلق پنهان می‌کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا
آنچه این نامردمان با جانِ انسان می‌کنند!

سهراب سپهری

شعر حافظ

دل از من برد و روی از من نهان کرد

                                                     خدا را با که این بازی توان کرد

     شب تنهاییم در قصد جان بود

                                                        خیالش لطفهای بیکران کرد

    چرا چون لاله خونین دل نباشم

                                                      که با ما نرگس او سرگران کرد

   که را گویم که با این درد جان سوز

                                                         طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من

                                                      صراحی گریه و بربط فغان کرد

    صبا گر چاره داری وقت وقت است

                                                    که درد اشتیاقم قصد جان کرد

    میان مهربانان کی توان گفت

                                                 که یار ما چنین گفت و چنان کرد

      عدو با جان حافظ آن نکردی

                                                     که تیر چشم آن ابروکمان کرد.

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ هجری قمری – ۷۲۹ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر اشعار او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او به گونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.